شورولت، بل ایر را در هشت نسل تولید کرد و تغییر و تحولهای گستردهای را در نسلهای گوناگون آن ایجاد کرد تا سرانجام نام بلایر از سبد محصولهای شورولت حذف شد. در سال 2002، شورولت در نمایشگاه خودروی آمریکای شمالی، بلایر کانسپت را رونمایی کرد، اما هرگز نام بلایر در خط تولید این شرکت زنده نشد.
نسل نخست بلایر که از سال 1950 تا 1954 تولید می شد، در ابتدا یک خودروی دو در با سقف فلزی بود، اما در سال 1953 شورولت مدل کوپه، سدان، کانورتیبل و استیشن این خودرو را نیز وارد چرخه تولید کرد.
با وجود این که نام بلایر از سال 1981 تا امروز، روی هیچ محصولی از جنرالموتورز گذاشته نشده، اما این خودرو هنوز حضور فیزیکی خود را در خط تولید شورولت حفظ کرده است، زیرا شورولت بلایر در زمان تولیدش، به ویژه از نسل سوم به بعد، با نامهای بیسکین، ایمپالا، چیفتین، بروکوود و کاپریس تولید و فروخته شده است و پس از حذف نام این خودرو، تولید شورولت ایمپالا و کاپریس در خط تولید جنرال موتورز تا امروز همچنان ادامه دارد.
شورولت بلایر مورد بررسی، نسخه سدان نسل نخست این خودرو است که در سالهای 1953 تا 1954 تولید شده و یکی از کمیابترین و خاصترین نمونههای موجود در ایران است.
طراحی شورولت بلایر
یکی از دلایل ماندگاری و جاودانگی خودروهای کلاسیک، ریسکپذیری کارخانه در تولید خودروهایی با طراحیهای خاص و شکل و شمایل عجیب آنها بود. هرچه از دهه 50 میلادی به سمت حال پیش میرویم، مشاهده میکنیم که از ریسکپذیری خودروسازان در تولید خوردوهایی با طراحیهای خاص کاسته شده و خودروسازان به تولید خودروهای جعبهای شکل روی آوردهاند. یکی از دلایل محبوبیت شورولت بلایر، طراحی خاص و فراتر از زمان این خودرو در آن دوره بود که هنوز پس از گذشت 64 سال از تولید آن، ملاقات با این خودرو شما را به وجد میآورد.
در قسمتهای گوناگون این خودرو، خطهای منحنی شکل به کار رفته و این انحنا در قسمت سقف خودرو نیز دیده میشود. پوزه خودرو، شباهت بسیاری به پوزه گاو دارد که جلوپنجره عریض این خودرو که سراسر عرض بلایر را دربر گرفته است حکم دهان آن، چراغهای دایرهای حکم چشمهای آن و کاپوت برآمده و کشیده بلایر، حکم پیشانی آن را دارد.
ابروی کرومی نصب شده در بالای چراغهای جلو نیز حکم پلک برای چشمان گاو را بازی میکنند! با کمی دقت در نشان نصب شده در جلوی کاپوت و صندوق بار این خودرو، متوجه هدف شورولت از شباهت ظاهری نمای جلوی این خودرو با گاو میشویم، زیرا نشان این خودرو، شباهت زیادی به سر گاو دارد.
استفاده فراوان از ادوات استیل در قسمتهای مختلف بدنه، سنت بیشتر خودروسازان در آن زمان بوده است، اما با وجود استفاده زیاد از قسمتهای استیل در نمای جلوی خودرو، نمای عقب بلایر بیش از اندزه ساده به نظر میرسد. تفاوت رنگ سقف با بدنه و برآمدگی گلگیر عقب این خودرو که تا قسمتهای میانی در عقب امتداد یافته است، باعث جذابیت نمای کناری این خودرو شده است که در میان این برآمدگی، نام بلایر با فونتی زیبا نصب شده است که در میان نوشته انگلیسی، نشان تجاری شورولت نیز نصب شده است.
از نکتههای جالب در ظاهر این خودرو، قرار داشتن تنها یک آینه برای دید کناری راننده است که تمام خودروهای آن دهه، به این صورت بودهاند، همچنین برف پاککنهای این خودرو، خلاف جهت یکدیگر حرکت میکنند و از وسط شیشه جلو به گوشهها، گردش میکنند.
فضای داخلی شورولت بلایر
طراحی و ارگونومی فضای کابین خودرو، سرنشین را به دهه 50 میلادی میبرد. ترکیب دو رنگ قرمز و سفید بدنه خودرو، درون خودرو نیز مشاهده میشود و برای داشبورد و تودریها نیز درست از همین دو رنگ شده است.
به جز صندلیهای چرمی و تودریها، دیگر قسمتهای کابین بلایر از جنس فلز است و میتوان گفت وسیلهای از جنس پلاستیک در کابین این خودرو پیدا نخواهید کرد.
در آن زمان، خودروسازان به ماندگاری و استحکام خودرو و ادوات آن فکر میکردند و ایمنی خودرو چندان مطرح نبود، از این رو، داشبورد این خودرو نیز از جنس فلز است که امروز به دلیل مسایل ایمنی، هیچ خودرویی را پیدا نخواهید کرد که مشابه بلایر باشد. فرمان دو شاخه بزرگ و باریک بلایر، بیشتر شباهت به فرمان اتوبوس دارد، اما این موضوع زبان طراحی آن دهه 50 میلادی است.
اهرم تعویض دنده این خودرو نیز پشت فرمان قرار دارد. یکی از زیباترین قسمتهای کابین بلایر، شیوه طراحی پشت آمپر آن است که درون یک قاب استیل قرار گرفته که یک سوی آن، سرعتسنج آنالوگ و در سوی دیگر آن، ساعت آنالوگ قرار دارد. نکته جالب در مورد شیشههای درهای جلو، قابلیت بازشدن لچکیها است که با باز کردن آنها، گردش هوای کابین افزایش مییابد و تا اندازهای جای خالی کولر را برای این خودرو پر میکند. صندلیهای یک تکه شبه نیمکتی بلایر، در بیشتر خودروهای آن دوران دیده میشد و با وجود این که از نشستن بر آنها، خسته نخواهید شد، اما این انتظار را نباید داشت که بدن سرنشین را دربرگیرند.
تودوزی صندلیهای بلایر، از جنس چرم است و در آن زمان، استفاده از تودوزی چرمی، در خودروهای میانرده مرسوم بوده است و خودروهای لوکس و گران قیمت، از تودوزی مخمل و یا پارچهای برخوردار بودند. خودروسازان آمریکایی، علاقه زیادی به تعبیه جا سیگاری در قسمتهای مختلف خودرو دارند، از این رو شورولت در پشتی صندلیهای ردیف جلوی بلایر، برای سرنشینان عقب یک جاسیگاری استیل تعبیه کرده است.
پیشرانه و ویژگیهای فنی شورولت بلایر
شورولت برای نسل نخست بلایر، دو پیشرانه 6 سیلندر خطی 215.5 اینچ مکعبی (3532 سیسی) و 235.5 اینچ مکعبی( 3853 سیسی) تولید کرده است که پیشرانه 3.5 لیتری، قادر به تولید بیشینه قدرت 92 اسببخار و پیشرانه 3.9 لیتری قادر به تولید بیشینه قدرت 106 تا 140 اسببخار و بیشینه گشتاور 271 نیوتنمتر است که این پیشرانه به دلیل قدرت و گشتاور زیادی که تولید میکرد، بر وانتهای جنرال موتورز نیز نصب شده است.
شورولت برای انتقال این قدرت، یک جعبه دنده دستی سه سرعته و دو سرعته اتوماتیک برای بلایر تولید کرده است. این خودرو با وزن 1580 کیلوگرمی، در 16.9 ثانیه، سرعت خود را از حالت سکون به مرز 100 کیلومتر بر ساعت رسانده و در نهایت به بیشینه سرعت 139 کیلومتر بر ساعت دست یابد. در آن زمان هیچ خودروسازی به ویژه خودروسازان آمریکایی، به استاندارد آلایندگی و بهینهسازی مصرف سوخت فکر نمیکرد و تنها چیزی که برای سازنده مهم بود، توان بیشتر پیشرانه بوده است. این خودرو برای پیمودن مسافت 100 کیلومتر، به 16.2 لیتر بنزین نیاز دارد.
شورولت بلایر مورد بررسی، از پیشرانه 3.9 لیتری برخوردار است که وظیفه انتقال قدرت این پیشرانه به محور عقب، بر عهده یک جعبه دنده دستی سه سرعته است. درون کاپوت این خوردو، فاقد پیچیدگی و قطعههای اضافی است و تنها چیزی که درون کاپوت خودنمایی میکند، پیشرانه بزرگ شش سیلندر خطی این خودرو است. چراکه در آن زمان، کمتر خودروی تولید شده میان ردهای، به سیستم فرمان هیدرولیک مجهز بود. همچنین سیستم ترمز بلایر نیز، از نوع مکانیکی بوده و بدون بوستر است. بنابراین چندان دور از ذهن نیست که با کاپوت خلوتی روبهرو باشیم.
آزمایش رانندگی شورولت بلایر
با نشستن پشت فرمان این خودرو، به حال و هوای دهه 50 میلادی میروید. فرمان نازک و بزرگ، داشبورد فلزی، لچکیها مثلثی درهای جلو، داشبورد فلزی ساده و شیفتر تعویض دنده کنار فرمان، نشان از یک خودروی کلاسیک واقعی دارد.
سوییچ را چرخانده و پیشرانه 64 ساله این خودرو، با صدایی زیاد از خواب بیدار میشود که دلیل آن، وجود سیستم پروانه به جای فن است. با وجود صدای زیاد پیشرانه در زمان روشن شدن، در حالت درجا صدای پیشرانه بسیار کم است و بسیار صاف کار میکند. کلاچ را گرفته و با کمی تاخیر دنده یک را جا زده و شروع به حرکت میکنیم.
گشتاور خودرو به اندازهای زیاد است که هنگام شروع حرکت، این حس به سرنشین منتقل میشود که جلوی خودرو از زمین بلند میشود. به دلیل قرارداشتن دنده در پشت فرمان، تعویض دندهها کمی سخت است و برای پیدا کردن دندههای بعدی یا معکوس دادن، با مشکل مواجه هستید که البته به مرور زمان به این موضوع عادت خواهید کرد.
سواری خودرو، همانند دیگر خودروهای آمریکایی نرم است و فقط جای فرمان هیدرولیک نرم خودروهای کلاسیک مدل بالاتر، در بلایر حس میشود. سیستم ترمز خودرو هم به دلیل نداشتن بوستر، عملکرد ضعیفی دارد و برای ترمزهای ناگهانی، باید کمی زیاد پدال ترمز را فشرد تا بتوان این گاو قرمز را متوقف کرد!
هنوز هم افراد زیادی هستند که سواری و حس نوستالژیک خودروهای کلاسیک را به کابین مجلل و لوکس خودروهای امروزی ترجیح میدهند و افرادی هم هستند که از خودروی کلاسیک، به عنوان وسیله نقلیه روزانه خود استفاده میکنند. دلیل این موضوع، ماندگاری بالای خودروهای قدیمی و پایین بودن هزینه نگهداری و خاص بودن آنها است. شورولت بلایر مورد بررسی، به دلیل نگهداری در شرایط خوب و سلیقه خوب مالک، یکی از سالمترین و بکرترین نمونههای موجود در کشور است.
دیدگاه شما چیست؟