به گزارش پایگاه خبری خودرونویس،  صنعت خودروسازی آمریکا در بین دهه‌های 60 تا 80 میلادی حتی برای افرادی که علاقه زیادی به خودرو ندارند، بسیار جذاب و تکرار نشدنی است. در آن دهه، خودروسازان آمریکایی، راحتی سرنشینان و استحکام خودرو را معیار اول طراحی می‌دانستند و از این رو، خودروهایی بزرگ و بسیار محکم با طراحی‌های ماندگار و جاودانه را تولید کردند.

در آن زمان، چیزی به نام الیاف فیبرکربنی وجود نداشت و استحکام بیشتر از طریق استفاده بیش‌تر از فولاد مقاوم حاصل می‌شد. به همین دلیل برای به حرکت در آوردن این غول‌های آهنی، یک پیشرانه حجیم و قدرتمند نیاز بود و خودروسازان آمریکایی نیز در آن زمان، استاد تولید پیشرانه‌های حجیم و قدرتمند با گشتاور بالا در دور پایین بوده‌اند.

در اوایل دهه هفتاد میلادی، دو اس‌یووی مطرح در بین خودروهای آمریکایی وجود داشت که همواره برای یکدیگر خط و نشان می‌کشیدند. این دو اس‌یووی فول سایز، شورولت بلیزر و دوج رم بوده‌اند. اما فورد در آن زمان، با عرضه نسل اول برانکو، در حال رقابت با جیپ Cj-5 بود که همواره از آن عقب‌تر بود.

پس از عدم موفقیت فورد در رقابت با جیپ، این شرکت تصمیم گرفت تا نسل دوم برانکو را کاملا متفاوت نسبت به نسل اول به بازار عرضه کند و به رقابت با دو رقیب دیگر یعنی بلیزر و رم بپردازد.

فرصتی پیش آمد تا دو غول آمریکایی یعنی شورولت بلیزر نسل دو مدل 1978 و فورد برانکو XLT نسل دوم مدل 1978 را پس از گذشت 40 سال از زمان تولید، در ایران مقایسه کنیم و سواری آنها را پس از گذشت چهار دهه سن و نشستن چین و چروک روی پیشانی آن‌ها، حس کنیم.

 

فورد برانکو

فورد تلاش زیادی برای رقابت با جیپ CJ-5 کرد و برای همین، تولید نسل اول برانکو را به مدت 11 سال یعنی از سال 1966 تا 1977 ادامه داد. اما زمانی که متوجه شد در رقابت با جیپ، موفق نبوده است، نسل دوم برانکو را به صورت یک اس‌یووی فول سایز و از سال 1978 عرضه کرد که تولید آن تا آخر سال 1979 ادامه داشت.

برانکو اولین اس‌یووی آمریکایی است که به منظور کاهش آلایندگی و افزایش دوام پیشرانه، سیستم کاتالیزور روی آن نصب شد. همانند بسیاری از خودروهای آمریکایی آن زمان، طراحی کلی بدنه برانکو با دو رقیب دیگرش یعنی بلیزر و رم، شاید یکسان باشد.، اما از نظر ما، این یکسان بودن را تنها در ابعاد می‌توان دانست و از نظر طراحی تفاوت‌های زیادی بین این برانکو و بلیزر وجود دارد.

 

فورد برانکو

طراحی ظاهری برانکو به دلیل حجم پردازی روی کاپوت، گلگیر و محل قرارگیری کاپوت روی گلگیر، تا حدودی به نسل اول بلیزر شباهت دارد و شاید در نگاه اول، کمی بزرگ‌تر از بلیزر جلوه کند. این نسل از برانکو، روی پلتفرم پیکاپ فورد F-100 ساخته شده است و به همین دلیل، قابلیت‌های بالایی در یدک کشی و پیمودن مسیرهای بیراهه دارد. برانکو نسل دو، همانند سایر اس‌یووی‌های واقعی، ساختاری بادی آن فریم دارد و به همین دلیل از پس عبور از هر نوع مسیری به راحتی بر خواهد آمد.

 

شورولت بلیزر

تولید شورولت بلیزر K5 یا همان جی‌ام‌سی جیمی، از سال 1969 آغاز شد. نسل اول این اس‌یووی فول سایز، مابین سال‌های 1969 تا 1792 میلادی روی خط تولید جنرال موتورز قرار داشت. نسل دوم بلیزر، با ظاهری جعبه‌ای شکل‌تر و خشن‌تر، از سال 1973 تولیدش آغاز شد که تولید آن با تغییرات ظاهری اندک و تغییرات جزیی مشخصات فنی، تا سال 1991 ادامه یافت.

تا سال 1975، سقف بلیزرها قابلیت باز شدن به صورت کامل را داشت، اما از سال 1975 برای ایمنی بیشتر سرنشینان، سقف از قسمت پشت راننده به عقب، قابلیت برداشتن داشت تا هنگام چپ شدن احتمالی، ایمنی راننده و سرنشین جلو، همچنان حفظ شود. بلیزر به دلیل دارابودن طراحی مدرن در آن زمان، قابلیت بالا در بیراهه نوردی و ماندگاری بالا، محبوبیت زیادی پیدا کرد و حتی برخی از ارتش‌های دنیا مانند استرالیا، تا به امروز از این خودرو به عنوان یکی از خودروهای راهبردی ارتش خود استفاده می‌کنند.

 

بلیزر

بلیزر در دهه 90، دچار تغییراتی شد و برخی معتقد هستند که این خودرو در قالب شورولت تاهو و جی‌ام‌سی Yukon به حیات خود ادامه داد. اما حال پس از مدت طولانی غیبت نام بلیزر در خط تولید شورولت، این خودروساز مدل 2019 بلیزر را معرفی کرده است که انتقادهای تندی به شورولت به دلیل معرفی و طراحی این خودرو شده است.

چراکه بلیزر تا به امروز یک اس‌یووی قدرتمند، بزرگ و فول‌سایز با ساختاری بادی آن فریم و قابلیت بالا در پیمایش مسیرهای ناهموار بوده است، اما نسخه 2019 این خودرو، یک کراس‌اوور با ساختاری مونوکوک است که نه تنها طراحی آن هیچ ربطی به بلیزر کلاسیک ندارد، بلکه طراحی آن بسیار به کراس‌اوورهای اروپایی و آسیایی شبیه شده است.

 

مشخصات فنی فورد برانکو

فورد در آن زمان برانکو را با دو پیشرانه 351 و 400 اینچ مکعبی که به ترتیب حجمی معادل 5.8 و 6.6 لیتر دارند، به بازار عرضه می‌کرد. اما تریم رنجر XLT که بالاترین و مجهزترین تریم این خودرو است، علاوه بر دارابودن تجهیزات تزیینی و رفاهی بیشتر، به پیشرانه قدرتمندتری نیز مجهز بود.

تریم XLT برانکو به یک پیشرانه حجیم و قدرتمند 460 اینچ مکعبی مجهز بود که حجمی معادل 7.6 لیتر داشت. این پیشرانه در اوایل دهه هفتاد میلادی، قادر به تولید بیشینه قدرت 365 اسب‌بخار در دور 4600 و بیشینه گشتاور 657 نیوتن‌متر در دور 2800 بوده است. اما رفته رفته با نزدیک شدن به اواخر دهه هفتاد میلادی به دلیل بحران‌های نفتی و قوانین سختگیرانه مربوط به آن، قدرت این پیشرانه روی برانکو نسل دوم نسبت به اوایل دهه هفتاد به مراتب کاهش یافت.

فورد برانکو مورد بررسی، نسخه XLT این خودرو است که تنها نمونه سالم موجود در ایران است. طبق گفته مالک، در ابتدا پیشرانه 460 اینچ مکعبی، روی این خودرو نصب بوده که به دلیل وزن زیاد و کمبود لوازم جانبی برای آن در ایران، پیشرانه این خودرو را با پیشرانه 351 اینچ مکعبی برانکو تعویض کردند.

 

فورد

این پیشرانه قادر به تولید بیشینه قدرت 195 اسب‌بخار در دور 4400 و بیشینه گشتاور 350 نیوتن‌متر در دور 2200 است. این قدرت و گشتاور در تریم XLT، توسط یک جعبه دنده خودکار سه دنده، در حالت پیش فرض به محور عقب و در دو حالت 4H و 4L به چهار چرخ این خودرو منتقل می‌شود. برخلاف نسخه‌های اتوماتیک بلیزر و سایر اس‌یووی‌های آمریکایی که به پلوس خلاص کن دستی مجهز نیستند، این خودرو دارای پلوس خلاص کن دستی است.

یعنی برخلاف سایر اس‌یووی های با جعبه دنده اتوماتیک چهار چرخ محرک آمریکایی که دارای زنجیر گیربکس برای انتقال دائم قدرت به محور جلو و سیستم کوادروترک هستند، این خودرو دارای پلوس خلاص کن دستی بوده و در حالت پیش فرض قدرت را تنها به محور عقب منتقل می‌کند.

برای انتقال قدرت به محور جلو، باید پلوس خلاص کن‌های دستی را از حالت Free روی حالت Lock قرار داد و دنده کمک را از حالت 2H روی 4H و یا 4L قرار داد. یکی از مزیت‌های داشتن پلوس خلاص کن و انتقال قدرت به محور عقب برانکو، استهلاک کمتر و مصرف سوخت کمتر آن نسبت به بلیزر با جعبه دنده اتوماتیک است.

 

مشخصات فنی شورلت بلیزر

از طرفی پایداری بلیزر اتوماتیک در مسیرهای لغزنده به دلیل انتقال دائم قدرت به هر چهار چرخ، تا حدودی نسبت به برانکو بهتر بوده و دیگر برای انتقال قدرت به محور جلو، نیازی به پیاده شدن از خودرو و چرخاندن پلوس خلاص کن نیست.

جنرال موتورز بلیزر را با طیف گسترده‌ای از پیشرانه‌های شش و هشت سیلندر با جعبه دنده‌های مختلف به بازار عرضه می‌کرد. اما در ایران، تنها نسخه‌های هشت سیلندر بلیزر K5 وارد شد. بلیزرهای هشت سیلندر موجود در ایران، به پیشرانه‌های 350 و 400 اینچ مکعبی که به ترتیب حجمی معادل 5.7 و 6.6 لیتر دارند، مجهز است. پیشرانه 350 شورولت که یکی از محبوب‌ترین پیشرانه‌های جنرال موتورز تا به امروز است.

این پیشرانه در دهه 60 میلادی قادر به تولید بیشینه قدرت 350 اسب‌بخار بوده است. اما مانند پیشرانه برانکو در دهه 70 به بعد، به دلیل بحران‌های نفتی بیشینه قدرت خروجی آن افت چشمگیری داشت. روی بلیزر مدل 1978، این پیشرانه قادر به تولید بیشینه قدرت 165 اسب‌بخار و بیشینه گشتاور 353 نیوتن‌متر بوده است. برخی از تریم‌های خاص بلیزر نیز در آن زمان، به پیشرانه حجیم و قدرتمند شورولت یعنی همان پیشرانه 454 اینچ مکعبی(7.4 لیتری) مجهز بوده‌اند که بسیار کمیاب هستند.

در ایران پیشرانه 454 شورولت، تنها روی شورولت سابربن یافت می‌شود. دیفرانسیل بیشتر بلیزرهای موجود، از نوع شش پیچ با کد 46/14 بوده، اما نسخه‌هایی که پیشرانه 400 روی آنها نصب شده، اکثرا دارای دیفرانسیل بسیار قدرتی هشت پیچ با کد 41/10 هستند.

 

بلیزر

بلیزر مورد بررسی، به یک جعبه دنده دستی با کد SM465 مجهز بود. این همان جعبه دنده‌ای است که جنرال موتورز روی تراک‌ها و سایر محصولات قدرتی خود نیز نصب کرده است، تنها تفاوت وانت‌ها با این خودرو، دیفرانسیل آنها است که ضریب آن قدرتی‌تر است. جعبه دنده دستی بلیزر دارای چهار دنده جلو و یک دنده عقب است.

یکی از این چهار دنده، دنده لیفت است که روی آن L نوشته شده است. ضریب 6.55.1 این دنده L باعث شده تا از آن، فقط برای آغاز حرکت با بار و یا در شیب‌های تند استفاده شود. دنده یک این خودرو نیز با ضریب دنده 3.58.1، بسیار قدرتی است. بلیزرهای دستی برخلاف نسخه‌های اتوماتیک، دارای پلوس خلاص کن دستی هستند و قدرت را به طور پیش فرض به محور عقب منتقل می‌کنند.

این بدان معنا است که برای انتقال قدرت به محور جلو، باید پلوس خلاص کن را از حالت Free روی Lock قرار داد و دنده کمک را روی یکی از حالات 4H یا 4L قرار داد. انتقال قدرت به محور عقب بلیزرهای دستی در حالت پیش فرض، باعث شده تا این خودروها مصرف سوخت و استهلاک کمتری را نسبت به نسخه‌های اتوماتیک داشته باشند. از طرفی نسخه‌های اتوماتیک پایداری بهتری در مسیرهای لغزنده به دلیل انتقال دائم نیرو به چهار چرخ، دارند. مالک خوش سلیقه بلیزر، تغییراتی روی پیشرانه 5.7 لیتری این خودرو اعمال کرده بود.

 

شورولت بلیزر

وی خروجی اگزوز خودرو را حدود 1.5 سانتی‌متر ضخیم‌تر کرده بود و از ابتدای منیوفولد، اگزوز را از جنس استیل نصب کرده بود. همچنین برای خروج بهتر دود از اگزوز، هدرز دست ساز برای این خودرو نصب شده بود که صدای بسیار دلنشینی و وحشتناکی را تولید می‌کرد.

علاوه بر این تغییرات، با تعویض پیستون‌های فابریک این خودرو با نمونه تخت، تراکم پیشرانه را بالاتر برده بود و راندمان پیشرانه به مراتب بهبود یافته است. نتیجه این تغییرات، افزایش قدرت و گشتاور تولیدی پیشرانه و بهبود عملکرد این دستگاه بلیزر شده است.

 

طراحی و تجهیزات رفاهی

طراحی داخلی بلیزر، کاملا ساده و بدون تجملات و تجهیزات اضافی است. پشت فرمان، آمپرهای زیادی را شاهد هستیم. در آن زمان خودروسازان آمریکایی هر یک از نشانگرها مانند دمای آب، آمپر باتری، فشار روغن و بنزین را در یک قالب جداگانه طراحی می‌کردند و این موضوع باعث می‌شد تا پشت فرمان، کمی شلوغ به نظر برسد و داشبورد ساده این خودروها را، کمی از سادگی خارج می‌کرد.

فرمان بزرگ و باریک، دنده بلند با میله فلزی، دوخت مخملی سقف بالای سر راننده و سرنشین جلو، طرح رودری و تزیینات چوبی روی داشبورد، تمام بیانگر حال و هوای دهه 60 و 70 میلادی است. چیزی که در بلیزر به وفور در دسترس است، فضای داخلی است. سرنشینان در این خودرو در راحتی کامل هستند و اصلا با مشکل کمبود جا مواجه نخواهند شد.

با توجه به اینکه برانکوی مورد بررسی، مجهزترین تریم این خودرو یعنی همان تریم XLT است، فضای داخلی آن نسبت به بلیزر مورد بررسی کمی تجملاتی‌تر است. اما درون کابین این خودرو نیز مانند بلیزر، تمام عناصر کلاسیک مانند طرح تودوزی، نحوه طراحی داشبورد، طرح رودری‌ها، فرمان باریک و تزیینات چوبی روی داشبورد، یافت می‌شوند و سرنشینان با دریایی از فضای داخلی مانند بلیزر، روبه‌رو هستند.

 

موتور فورد

تضاد رنگ قرمز داخل کابین با رنگ مشکی بدنه، حس نوستالژی خاصی به سرنشین القا می‌کند. در آن زمان برخلاف امروزه، استفاده از مخمل در تودوزی یکی از عناصر لوکس بودن محسوب می‌شد و به همین دلیل، قسمت نشیمن و تکیه گاه صندلی‌های برانکو، از جنس مخمل و سایر قسمت‌های آن از جنس چرم هستند. برخلاف بلیزر، تمام قسمت‌های سقف این خودرو نیز دارای تودوزی مخملی قرمز رنگ است.

آمریکایی‌ها علاقه زیادی به خودروهای راحت دارند. به همین دلیل تمام خودروهای آنها در پنج دهه پیش نیز به فرمان هیدرولیک مجهز بوده‌اند. هر دو خودرو دارای سیستم تهویه مطبوع دستی، فرمان هیدرولیک و سیستم پخش کاست به طور پیش فرض بودند. شیشه عقب هر دو خودرو نیز، به صورت برقی باز و بسته می‌شود.

در نسخه‌های اتوماتیک بلیزر، شیشه جلو نیز به صورت برقی باز و بسته می‌شود. در دهه هفتاد میلادی، خودرویی که دارای چنین تجهیزاتی مانند شیشه بالابر برقی، فرمان هیدرولیک، جعبه دنده خودکار و فرمان بشکن بود، جزو دسته خودروهای لوکس محسوب می‌شد.

 

تجربه رانندگی

به دلیل فاصله زیاد رکاب، سوار شدن به هر دو خودرو بدون داشتن پله، کمی دشوار است. با روشن شدن پیشرانه 5.7 لیتری بلیزر، غرش وحشتناک آن همان ابتدا مو را به تن همه سیخ کرد. از همان ابتدای حرکت، گشتاور بالای پیشرانه را زیر پا، حس می‌کردم و با فشردن پدال گاز، صدای جذاب و گوش خراش اگزوز در کنار شتابگیری خوب این غول 2.5 تنی، توجه من را هرچه بیش‌تر به خود جلب می‌کرد.

برای بالا رفتن از یک شیب خاکی و یک مانع با ارتفاعی حدود 50 سانتی‌متر، خودرو را در حالت چهار چرخ سبک قرار داده و به راحتی و بدون کوچکترین فشاری، بلیزر موفق به بالارفتن از این شیب شده بود. این در حالی است که اکثر قریب به اتفاق اس‌یووی‌های امروزی، در این مسیر با چالش مواجه می‌شوند و یا سپر آنها به دلیل برخورد با زمین، می‌شکند.

سواری بلیزر با توجه ارتفاع آن و فنربندی سیستم تعلیق کاملا نرم بوده و ناهمواری‌های سطح خیابان را کمتر از بسیاری سواری‌های امروزی به اتاق منتقل می‌کند. به دلیل شکل جعبه‌ای شکل و کاپوت عریض و کشیده، در هنگام بالارفتن از شیب‌های تند با کمی مشکل دید مواجه بودیم که البته با مدتی رانندگی با این خودرو، قلق آن دستتان خواهد آمد.

موتور بلیزر

خروجی اگزوز برانکو برخلاف بلیزر، تکی بوده و صدای تولیدی آن نسبت به شورولت کمتر است. اما آهنگ خاص پیشرانه فورد در این خودروی 40 ساله نیز همچنان شنیده می‌شود. دنده را از حالت پارک روی حالت D قرار داده و به آرامی به حرکت شروع می‌کنیم.

بلیزر و برانکو مانند دو شیر آماده شکار، پشت به پشت یکدیگر حرکت می‌کنند و غرش پیشرانه‌های آن دو، تمام سرها را در خیابان به سمت خود برمی‌گرداند. سیستم تعلیق جلوی برانکو بر خلاف بلیزر که فنر تخت با شمش است، از نوع فنر لول بوده که یک کمک فنر روی دیفرانسیل و یک کمک فنر روی مندل آن نصب شده است. به همین دلیل سواری آن نسبت به بلیزر کمی نرم‌تر است.

برای بالارفتن از همان شیب، برانکو را نیز در حالت چهار چرخ قرار داده و به دلیل ارتفاع زیاد و خالی بودن جلوی چرخ‌ها مانند بلیزر، به راحتی از این شیب بالا رفت. کمبود زاویه دید، در برانکو نیز احساس می‌شود که با کمی رانندگی، به آن عادت خواهید کرد.

 

سخن آخر

یکی از تفریحات امروز در بین علاقه‌مندان به خودروهای دو دیفرانسیل، بیراهه نوردی و طبیعت گردی است. برای طبیعت گردی نیز به یک خودروی دو دیفرانسیل قدرتمند نیاز است تا در بیراهه نوردی، با دردسر مواجه نشویم. بسیاری از افراد، با کراس‌اوورها و اس‌یووی‌های امروزی به طبیعتگردی و بیراهه نوردی می‌پردازند.

اما بدون اعمال تغییرات روی این خودروها و نصب سپرهای آفرودی، این خودروها برای یک بیراهه نوردی تمام عیار آماده نخواهند شد. اما برخی دیگر نیز هستند که همچنان، وفاداری خود به غول‌های آمریکایی دهه 70 را حفظ کرده و تنها خودروی مناسب بیراهه نوردی و طبیعت گردی را، این خودروها می‌دانند. چراکه بدون تغییر و به راحتی، از پس عبور از هر نوع مسیری برمی‌آیند.

در آخر از آقای شهرام گوهری مدیر کلوب “بلیزرسواران” و مالک بلیزر و آقایان محمد یحیاییان رییس کمیه آفرود شمیرانات و امیرعباس یحیاییان مالک فورد برانکو برای همکاری با گروه تست ماهنامه خودروها، کمال تشکر را داریم. کلوب بلیزرسواران، تنها کلوب رسمی طرفداران بلیزر در ایران است که با برگزاری همایشهای منظم و منسجم، فعالیت خوبی دارد.

همچنین این کلوب، فعالیت گستردهای در زمینه پاکسازی محیط زیست و امداد و نجات به مناطق بحران زده دارد و همواره در حوادث طبیعی، جزو پیشگامان برای بحث خدمت رسانی است.

4.2 از 20 رای